گفتگوی صریح مهر با مهدی آذرپندار؛
پشت پرده تحریم ناکام یک جشنواره
به گزارش کیت هنری، مهدی آذرپندار دبیر سی ونهمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران در آستانه برگزاری آیین اختتامیه، در رابطه با مهم ترین حاشیه های این رویداد توضیح داد.
خبرگزاری مهر- گروه هنر- محمد صابری: این جمع بندی مخالفانی هم دارد، اما در نگاه منصفانه باید اذعان کرد، جشنواره فیلم کوتاه تهران، در دوره سی و نهم یکی از آبرومندانه ترین و موفق ترین تجربه های برگزاری را پشت سر گذاشت. جشنواره ای که به واسطه برخی حواشی برخی سینماگران مطالبه لغو و یا تغییر زمان برگزاری آنرا مطرح نمودند، اما دبیر جشنواره زیر بار آن نرفت و سرانجام هم در موعد مقرر اجرا شد.
آنچه طی حدود یک ماه گذشته با محوریت جشنواره فیلم کوتاه تهران در محافل سینمایی تجربه کردیم، به علل مختلف ارزش بازخوانی چندباره را دارد بخصوص که حالا می توانیم بگوییم این رویداد با جهت گیری درست مدیرانش توانست به سلامت از خان حاشیه ها عبور کند و با یکی از متنوع ترین ترکیب آثار به نسبت دوره های گذشته، میزبان فیلمسازان و علاقه مندان باشد.
مهدی آذرپندار در نخستین تجربه دبیری معتبرترین رویداد سینمای کوتاه ایران، کارنامه موفقی داشت و به همین بهانه تصمیم گرفتیم از منظر «ثبت تجربه» در گفت وگویی صریح به بازخوانی روایت او از متن و حاشیه چیزی بنشینیم که در جشنواره سی ونهم فیلم کوتاه تهران گذشت.
از ابتدا قرارمان طرح صریح و بی پرده سوالات و ابهامات برای رسیدن به پاسخ هایی شفاف بود و آنچه می خوانید ماحصل گفتگویی است که مهدی آذرپندار با همین شرایط تن به آن داد؛ گفتگویی که در لابه لای یک روز پرمشغله، تنها ۲۴ ساعت مانده به برگزاری آئین اختتامیه انجام شد و حاوی نکات و ناگفته های بسیاری در رابطه با متن و حاشیه این رویداد است.
* بهتر است بدون مقدمه سراغ اصلی ترین حاشیه جشنواره برویم؛ علاقه مندیم روایت شما بعنوان دبیر جشنواره را از ماجرای «تحریم» بشنویم. دقیقا در چه مرحله و چگونه متوجه نشانه های این جریان شدید و حالا که در آستانه برگزاری اختتامیه قرار داریم، چقدر احساس می کنید این دوره از جشنواره متأثر از این جریان بود؟
ما در جشنواره فیلم کوتاه تهران، چند «شب قدر» داریم که یکی از آن شبهای قدر، شبی است که هیأت انتخاب کار خویش را تمام می کند، فیلمها برای دریافت مجوز به ارشاد می رود و دبیرخانه، لیست فیلمهای نهایی را اعلام می کند. ما سال جاری شب قدر بسیار آرامی را در این مقطع پشت سر گذاشتیم. زمانی که اسم فیلمها را اعلام کردیم، از آنجاییکه نزدیک به ایام اربعین هم بود، عازم کربلا شدم و تلقی شخصی ام هم این بود که بالاخره وقتی مقرر است از میان ۱۲۰۰ فیلم در بخش داستانی، تنها ۴۸ فیلم معرفی شود، طبیعتاً با تعداد قابل توجهی از افراد ناراضی مواجه می شویم که هیچ یک هم احساسش این نبوده که فیلم بدی ساخته است! پس منتظر حاشیه هایی بودیم اما سطح حواشی ای که با آن مواجه شدیم، خیلی کمتر از آن چیزی بود که من خودم انتظار داشتم. بخصوص که برای انتخاب اعضای هیأت انتخاب هم با سلیقه خودمان عمل کردیم و با هیچ کس رودربایستی نکردیم.
البته همه سلایق در هیأت انتخاب این دوره از جشنواره نماینده داشته اند؛ از پیشکسوتان و جوانان تا نمایندگان صنوف و حتی جریان های مختلف فکری. حتی از میان تلویزیونی ها نماینده ای در هیأت انتخاب داشتیم. در مجموع با جمیع این جوانب، ما شروع خیلی آرامی داشتیم. زمان گذشت، پس از اعلام فیلمها اعتراضات بسیار کمی داشتیم و کمتر از ۱۰ اعتراض. همه را بررسی کردیم. افرادی هم که پیگیر بودند بدانند آیا فیلم شان با دخالت شخص بنده رد شده یا نظر هیأت انتخاب بوده، همگی با این پاسخ مواجه گشتند که دخالتی در انتخاب ها نداشتم.
* یعنی تا این مرحله هنوز همه چیز در آرامش بود و هیچ حاشیه و اعتراض غیرطبیعی نداشتید؟
بله. پس از بازگشت من از سفر اربعین، با ماجرای خانم مهسا امینی مواجه شدیم. حتی پس از این اتفاق تلخ، هنوز حاشیه ای نداشتیم تا حوالی ۱۵ - ۲۰ مهرماه. این تاریخ ها را از این جهت اشاره می کنم که این سوال را از خود بپرسیم؛ اگر این احساسات و تأثیرها، کاملاً ملهم از اتفاقات بیرونی بوده، آیا کسی می تواند توضیح دهد، یک هفته پیش از جشنواره چه اتفاق ویژه ای رخ داد؟ آیا از ۱۵ تا ۲۰ مهرماه، تلخ ترین ایام و ملتهب ترین روزها بود؟ در رابطه با همه این ها باید حرف بزنیم. وقتی می گویم بعضی از فیلمسازان زیر فشار بیرونی بوده اند، عده ای ناراحت می شوند و می گویند استقلال فیلمساز را زیر سوال می بری، اما واقعاً دنبال این رویکرد نیستم. فقط برایم سوال به وجود آمده و آنرا از تک تک این فیلمسازان پرسیده ام. به همه آنها زنگ زدم و صحبت کردم…
وقتی من می گویم بعضی از فیلمسازان تحت فشار بیرونی بوده اند، عده ای ناراحت می شوند و می گویند استقلال فیلمساز را زیر سوال می بری، اما من واقعاً دنبال این رویکرد نیستم. فقط برای من سوال به وجود آمده است و آنرا از تک تک این فیلمسازان هم پرسیده ام. به همه آنها زنگ زدم و صحبت کردم * به همه فیلمسازان معترض شخصاً زنگ زدید؟
هم به همه ی معترضین و هم به غیرمعترضینی که در بخش داستانی حضور داشتند، زنگ زدم. شاید سه یا چهار نفر را نتوانستم صحبت کنم.
* بعد از این منظر آنچه در چارچوب سوال به آن اشاره می کنید دیگر «تحلیل» نیست، بلکه از جنس «خبر» است و باتوجه به صحبت با تک تک این افراد بعنوان یک فرد آگاه این گزاره را مطرح می کنید که آنچه در چارچوب جریان «تحریم» شکل گرفت، ربطی به اعتراضات و ناآرامی های در رابطه با مرحوم مهسا امینی نداشته است.
نمی گویم ارتباطی نداشته است، اما می خواهم در رابطه با آن توضیح دهم. جشنواره چهارشنبه ۲۷ مهر شروع شد. وقتی یک هفته به عقب می رویم به چهارشنبه ۲۰ مهر می رسیم که شاهد بیشترین انصراف ها از جشنواره بودیم. این جریان از سه شنبه شب آغاز شد، بیشترین تعداد انصراف را در روز چهارشنبه داشتیم و بخشی از آن هم در روز پنجشنبه ادامه داشت. این همان آخر هفته ای است که روز شنبه پس از آن، یکی از ملتهب ترین روزهای ناآرامی ها در تهران، سنندج و برخی شهرهای دیگر بود.
سوال من این است، چرا در غروب این روز شنبه، هیچکس انصراف نداد؟ چرا در روز یکشنبه و دوشنبه پس از این شنبه ملتهب، کسی انصراف نداد؟ مگر نمی گویند چون حال بیرونی فیلمسازان متأثر از این حوادث بد بوده، انصراف داده اند؟ پس باید انصراف ها به مقطع اوج گیری حوادث نزدیک باشد! وقتی از بیرون به این جریان نگاه می کنم، احساس می کنم محرک اصلی استوری برخی افراد در فضای مجازی بوده است. البته این به معنای آن نیست که فیلمسازان ما از این جریانات ناراحت نبوده اند، بلکه حقیقت اینست که بین این ناراحتی و ماجرای حضور در جشنواره، ارتباط منطقی پیدا نمی کردند.
* به معنای دیگر بخش عمده ای از فیلمسازان تعارضی میان حضور در جشنواره و جریان هم دردی با اتفاقاتی که در جامعه در جریان بود، نمی دیدند.
دقیقاً. شک نداشته باشید که خیلی از بچه های فیلمساز، تعارضی در این ماجرا نمی دیدند تا آن زمان که عده ای آمدند و چند استدلال مطرح نمودند. اول گفتند این رویداد یک «جشنواره» است و به «جشن» بودن آن خرده گرفتند! سوال من این است، آیا ما در این پنج روز برگزاری جشنواره، پایکوبی و شادی خاصی داشتیم؟ آیا حرمت کشته شدگان از هر طرف را نادیده گرفته ایم؟ مگر جمع نشده ایم که فیلم ببینیم؟ در کدام دوره جشنواره دور هم جمع می شدیم تا شادی کنیم؟ جشنواره همان گونه که از نام آن بر می آید؛ چیزی به مثابه جشن است؛ نه خود جشن! و قرار نیست در آن اتفاق خاصی رخ دهد. استدلال دیگر این گروه، این بود که برگزاری جشنواره نمادی از نرمال سازی امور در این شرایط بحرانی است. در برابر این استدلال هم سوالم اینست که اگر نظام جمهوری اسلامی ایران می خواست فضا را عادی جلوه بدهد، آیا سراغ جشنواره فیلم کوتاه تهران بعنوان یک رویداد نخبگانی می آید؟ هیچ اتفاق دیگری را نمی توانست بهانه قرار دهد؟ هم اکنون افرادی که در این چند روز از پل نیایش عبور کرده اند، اصلاً می دانند که در پردیس ملت چه خبر است؟ آیا نظام، معطل اینست که این جشنواره اجرا شود تا پیام نرمال سازی را به دیگران مخابره کند؟ دوستان تا قبل از این خودشان به ما همیشه می گفتند این جشنواره حاکمیتی نیست و بنا بر این در برگزاری آن و انتخاب فیلمها سخت گیری نکنید، آن وقت در ۲۰ روز ناگهان همین جشنواره تبدیل شد به نماد حاکمیت؟ این تناقض ها از کجا آمد؟ امروز که کمی فضا آرام تر شده از فیلمسازان خواهش می کنم به این تناقض ها فکر کنند. مساله گروهی از این دوستان، اصل برگزاری جشنواره بود. در مجموع بنظر می رسد کل این ماجرا توسط عده ای خاص هدایت می شد.
* این «عده خاص» دقیقا چه کسانی هستند؟
دوستانی هستند که اتفاقاً بیشترین بهره را از جشنواره فیلم کوتاه تهران طی دوره های گذشته برده اند و احساس می کنند دیگر کارشان با این جشنواره تمام شده است. حتی زشت می دانند برای خودشان که در جشنواره مجدداً حضور داشته باشند. آیا این انصاف است؟ دوستان فیلمساز خودشان ببیند، فردی که هرآنچه امروز اعتبار دارد، از همین جشنواره فیلم کوتاه تهران است، چه کرد با این جشنواره؟ آن عزیزی که در دو سه دوره جشنواره پوستر آنرا طراحی نموده است و جایزه جشنواره را هم گرفته است، وقتی می آید و پوستری با ۳۹ گلوله طراحی می کند، با خودش فکر نمی کند یکی از همین گلوله ها می تواند خودش باشد؟ وقتی فضا رادیکال می شود، هر کسی احساس می کند باید موضعی بگیرد و حرفی بزند.
آیا ما فشاری روی آنها آوردیم؟ کسی می تواند مدعی شود که ما به فلان فیلمساز گفته ایم که اگر در جشنواره حاضر نشوی، فلان اتفاق برائت خواهد افتاد؟ حتی یک مورد نمی توانید پیدا کنید. والله هیچ تهدیدی نکردیم * باتوجه به مشاهداتی که در این چند روز داشتید، تحلیل تان از واکنش جامعه سینماگران به این جنس تحرکات چیست؟
صحبتی که در این ایام با بچه های فیلمساز داشتم، برایم بسیار مؤثر بود. حتی بعضی از این بچه ها، چند دقیقه پیش از انتشار پست شان در فضای مجازی، با من تماس گرفتند و گفتند «من دیگر نمی کشم!»
* یعنی تحمل فشارها را دیگر نداشتند.
بله. اما سوال من اینست که چرا این فیلمساز به من زنگ می زند؟
* شاید روزنه امیدی برای خود متصور بوده است.
چرا بعضی از همین بچه ها امروز در جشنواره حضور دارند و نظرشان تغییر کرده است؟ آیا ما فشاری روی آنها آوردیم؟ کسی می تواند مدعی شود که ما به فلان فیلمساز گفته ایم که اگر در جشنواره حاضر نشوی، فلان اتفاق برائت خواهد افتاد؟ حتی یک مورد نمی توانید پیدا کنید. والله تهدیدی نکردیم، اما دوستان دیگری به همین بچه ها زنگ زدند و گفتند اگر به جشنواره بروید، نمی گذاریم دیگر فیلم بسازید. چند نفر گفتند، می ترسیم اگر در جشنواره حاضر شویم، آینده فیلم سازی مان تحت تاثیر قرار بگیرد! بعضی از همین بچه ها را پیش از این اتفاقات هم دیده بودم و می دانستم چه شوقی برای جشنواره داشتند. چه بلایی سر این «شوق» آمد؟ بعضی از بچه ها حتی در متن هایی که نوشته اند این حس وجود دارد، گویی مثل یک مادر دارد از بچه اش خداحافظی می کند. چرا این اتفاق باید می افتاد؟ چند نفر از فیلمسازان این موضع را به صراحت نوشتند. یکی از این کارگردان ها در متن خود صراحتاً نوشت اعتقادی به این ماجرا ندارد که نباید در جشنواره حضور داشته باشیم اما به احترام شما من هم نمی آیم…
* این یعنی به احترام همان عده خاصی که اشاره کردید تلاش می کردند برای تحریم؟
بالاخره یک جو عمومی ایجاد می شود و دوستان در معرض یک فشار قرار می گیرند. با اینحال وقتی می خواهد انصراف دهد، صراحتاً می نویسد که من به این جریان تحریم اعتقاد ندارم. چیزی شبیه همان اعتراف گالیله می شود که نوشت: «بله زمین گرد نیست!». تقریبا همه اساتیدی هم که از همراهی با جشنواره انصراف دادند، همه آن هایی که برای داوری با آنها صحبت کرده بودیم و یا همه فیلمسازانی که می خواستند در جشنواره حضور داشته باشند، اما نیامدند، همه شان این جمله را به من می گفتند. سوال جدی تر اینست که وقتی یک داور، داوری جشنواره را قبول می کند و بعد آنرا رد می کند، چه معنایی دارد؟ یکی از این عزیزان گفته بود، دوستان جشنواره چندماه قبل با من هماهنگ کرده بودند. من آن استاد عزیز را درک می کنم که تحت فشار قرار گرفته و ناگزیر چنین حرفی زده است اما خود ما که می دانیم تنها چند روز پیش از این جریانات و پس از ماجراهای پیش آمده در خیابان؛ با او به توافق رسیده بودیم.
* یک برآورد آماری می دهید که اساساً ما چه تعداد انصرافی داشتیم و مدل این انصراف ها چگونه بود؟
ما از همه دوستان خواستیم اگر می خواهند انصراف دهند، به صورت مکتوب آنرا اعلام کنند. سرجمع سه نامه انصراف مکتوب به دست ما رسید.
* یعنی فقط سه فیلم؟ آنها هم واقعاً نبودند در جشنواره؟
بله فقط سه انصراف مکتوب داشتیم که آنها هم در جشنواره نمایش داشتند.
* چون از نظر قانونی امکان انصراف نداشتند؟
ما اعلام کردیم انصراف ها باید به صورت مکتوب صورت گیرد تا برپایه تعداد آنها تصمیم بگیریم که چه باید بکنیم. آیین نامه می گوید وقتی فیلمی در جشنواره پذیرفته شده است، دیگر حق انصراف ندارد اما ما به سبب این آیین نامه نبود که فیلمها را نمایش دادیم، بدین سبب بود که تنها یکی از فیلمهای بخش تجربی حدود ۱۰ روز مانده به جشنواره انصراف داد و آن دو فیلم دیگر تنها دو یا سه روز مانده به جشنواره انصراف مکتوب دادند. این زمانی بود که برنامه ریزی ها و کارهای اجرای انجام شده بود و دی سی پی در ارتباط با باکس های اکران را بسته بودیم. در چنین شرایطی اگر مثلا ۲۰ فیلم به صورت مکتوب انصراف داده بودند، ما می گفتیم همه باکس های خویش را بهم می ریزیم اما برای سه فیلم امکان اجرایی آنرا نداشتیم.
اینکه فکر می نماییم وقتی ۲۰ فالوور ما می گویند به جشنواره نمی آیند، یعنی هیچ کس در جشنواره نیست، همه حقیقت نیست! حتی بعضی از همان ها که در فضای مجازی گفتند نمی آییم، امروز در جشنواره هستند و همه دوستان می توانند حضوری بیایند و حقیقت را ببینند. این که بخواهیم رابطه خویش را در فضای مجازی تعریف نماییم و ادامه دهیم، اشتباه است و این مهم ترین تجربه من از اتفاقات اخیر بود * آماری هم از انصراف های شفاهی می دهید تا مشخص شود آن ۳ درخواست مکتوب چه نسبتی با کلیت انصرافی ها داشتند؟
در این زمینه شمارش دقیقی نداشتم اما آخرین عددهایی که شنیدیم، چیزی در حدود ۳۰ مورد انصراف بوده است...
* که از این آمار تنها سه مورد به انصراف مکتوب رسید.
بله. البته همه این انصراف ها هم از یک جنس نبود. برخی صرفا گفته بودند فیلم مرا داوری نکنید. برخی دیگر گفته بودند خودمان در جشنواره حضور پیدا نمی نماییم و عده ای هم گفته بودند فیلممان را کامل بیرون بکشید. برخی انتقاد داشتند که چرا درخواست انصراف مکتوب دادیم. انتظار این دوستان این بود که دبیرخانه جشنواره وقت بگذارد و استوری اینستاگرام همه عوامل فیلمهای حاضر در جشنواره را رصد کند تا متوجه انصرافی ها شود! حقیقت اینست که وقتی یک انصراف مبتنی بر یک قاعده است، طبیعتاً باید به صورت مکتوب عرضه شود.
* تا اینجا شرح خوبی از ماوقع داشتیم، اما با توجه به این که امروز در نقطه ای ایستاده ایم که میتوان گفت جشنواره سی ونهم فیلم کوتاه به خوبی از این بحران عبور کرده است، می خواهم بدانم مهم ترین تجربه ای که کسب کردید و فکر می کنید برای مواجهه با بحران های مشابه در دیگر رویدادهای سینمایی و هنری می تواند مفید باشد، چه بود؟
از نخستین کسانی بودم که وقتی تلگرام آمد، از آنجاییکه روزنامه نگار بودم و رفقای زیادی هم داشتم، گروهی را در تلگرام تشکیل دادم تا جمعی در کنار یکدیگر باشیم. شما می دانید که ما از قبل ترها گعده هایی را با بعضی از دوستان و رفقای رسانه ای خود داشتیم. من اساساً از جنس کارهای جمعی هستم. بنا بر این احساس کردیم حالا که این امکان فراهم گشته است، چه فرصت خوبی است که این گعده خویش را به فضای مجازی بیاوریم. گعده ای که پیشتر یک هفته یا ۱۰ روز یکبار شکل می گرفت، با آمدن تلگرام به ماهی یک مرتبه رسید و مدام ما کمتر همدیگر را می دیدیم. این تجربه در ارتباط با سال ۹۳ و ۹۴ است. اگر زمانی در گعده ۵۰ نفره ما، ۵ نفرمان با هم کدورت پیدا می کردیم، با حضور در گروه تلگرامی، همین کدورت تبدیل به ۴۰ کدورت شد! یکی حرفی می زد و دیگری برپایه لحن او برداشتی می کرد و جوابی می داد که ربطی به منظور طرف اول نداشت. احساس کردم خیلی فضای پرسوءتفاهمی به وجود آمده و بنا بر این از همه اعضای آن گروه که بعضی از آنها امروز از چهره های فرهنگی مهمی هم هستند، خواستم گروه را ترک کنند. همه هم قبول کردند و انجام دادند. من آن گروه را هنوز در تلگرام دارم و تنها عضو آن هم خودم هستم.
آن روز به این نتیجه رسیدم که فضای مجازی فضایی بسیار پرسوءتفاهم است و دارد ما را مدام از هم دور می کند، بخصوص اگر قرار باشد جایگزین گعده ها و دیدارهای حضوری ما شود. من امروز مدیرعامل انجمن سینمای جوانان هستم و «انجمن» اسمش روی خودش هست. تجربه من از ماجراهای اخیر اهمیت همین گفتگوهای حضوری بود. به همه دوستان فیلمسازم می گویم، آنچه در اینستاگرام اتفاق می افتد، نشان دهنده فضای واقعی جامعه نیست. شدت و ضرایب خیلی چیزها دارد در این فضا جابه جا می شود.
اینکه فکر می نماییم وقتی ۲۰ فالوور ما می گویند به جشنواره نمی آیند، یعنی هیچ کس در جشنواره نیست، همه حقیقت نیست! حتی بعضی از همان ها که در فضای مجازی گفتند نمی آییم، امروز در جشنواره هستند و همه دوستان می توانند حضوری بیایند و حقیقت را ببینند. این که بخواهیم رابطه خویش را در فضای مجازی تعریف نماییم و ادامه دهیم، اشتباه است و این مهم ترین تجربه من از اتفاقات اخیر بود. تلاشم هم اینست که هرآنچه می توانم محافل حضوری و گفتگوی رودررو با فیلمسازان را افزایش دهم. اتفاقاً در ملتهب ترین روزها هم باید این گعده ها شکل بگیرد. هرچه ارتباط مان با «استوری» باشد، ناگزیر از هم دورتر می شویم. باید با خود دوستان هنرمند در ارتباط باشیم، نه با صفحات شان در فضای مجازی.
* لابه لای این حاشیه ها رسمی ترین اتفاق، ماجرای کنفرانس بین الملل فیلم کوتاه و خبر در ارتباط با تعلیق جشنواره تهران بود. در رابطه با این ماجرا شنیده شد که بعضی از فیلمسازان داخلی در صدور حکم تعلیق جشنواره، دخیل بوده اند و نقش داشته اند. این مساله را تأیید می کنید؟
کاملاً همین افراد دخیل بوده اند. سه چهار فیلمساز که دوستان سینمای کوتاه تقریبا همه آنها را می شناسند و بعضی از آنها پیش از این در انجمن سینمای کوتاه کار می کردند، در این ماجرا نقش داشتند. کنفرانس بین المللی فیلم کوتاه، یک عضو ایرانی دارد که زمانی به واسطه جایگاه حقوقی اش در این کنفرانس عضو شد، اما بعد هم در آنجا باقی ماند. این چند نفر در این ماجرا دخیل بودند و در چارچوب نامه ای تلاش کردند ارتباطی میان برگزاری جشنواره فیلم کوتاه و حوادثی که در خیابان ها در جریان بود، برقرار کنند؛ غربی ها هم که معمولا سوءظنی نسبت به ما دارند و بدون آنکه سوالی بپرسند و تحقیقی در رابطه با این ماجرا کنند، صرفا برپایه نامه این سه نفر (که ضمن احترام به سابقه شان، وضعیت معلومی دارند) این تصمیم را گرفتند.
من ناراحت می شوم از این که وقتی به همین فیلمسازانی که در اعتراض به جشنواره استوری زده اند، می گوئیم بیایید و فیلمی در رابطه با همین اتفاقات اخیر بسازید، اصلاً نمی دانند چه باید بگویند! این اتفاق عجیبی است که در رابطه با بسیاری از اتفاقات سیاسی ما که فیلمسازان در رابطه با آنها استوری هم می گذارند، ما هیچ فیلم سیاسی ای نداریم! یکی از چیزهایی که کمک کرد تا بتوانیم جشنواره را به این صورت برگزار نماییم، همین رادیکال شدن بیش از اندازه برخی از همین مخالفین بود! آنقدر فضا را رادیکال کردند که بعضی از بچه های فیلمساز از همراهی با آنها بریدند. کار را به جایی رساندند که اعتبار بین المللی جشنواره ای که اساساً متعلق به همین بچه های فیلمساز است را خدشه دار کردند. برخی دوستان فکر کردند من از این تعبیر که در بیانیه شان آمده است و من را میهمان دانسته اند، ناراحت می شوم. والله که من میهمان این جشنواره هستم، من روزی می روم و شما اهالی فیلم کوتاه می مانید و این جشنواره. اگر اعتبار بین المللی این جشنواره صدمه ببیند، چه کسی ضرر کرده است؟
البته که عقلای جمع، همه بر سر این ماجرا ایستادند و برخی حتی نامه نوشتند و خطاب به همان کنفرانس بین المللی تاکید کردند موضع این چند نفر، موضع قاطبه فیلمسازان ایرانی نیست. حتی عده ای که معترض برگزاری جشنواره بودند، وقتی به این مرحله رسیدیم، خودشان نامه نوشتند و از اعتبارشان مایه گذاشتند تا از جشنواره دفاع کنند. این اشتراک برای ما بسیار عزیز است و فکر می نماییم هنوز میتوان روی آن سرمایه گذاری کرد.
* هم اکنون وضعیت جشنواره فیلم کوتاه تهران در این کنفرانس بین المللی چگونه است؟
همچنان در وضعیت تعلیقیم اما نامه نگاری و مذاکرات مان هم ادامه دارد. کمی که وارد فضای اجرایی جشنواره شدیم، مکاتبات و پیگیری ها کمی کندتر شد اما پس از جشنواره پیگیری می نماییم و امیدواریم این دوستان هم متوجه شوند تحلیل شان در رابطه با این جشنواره، اشتباه بوده است.
* دامنه این قبیل شیطنت ها احتمال دارد به سمت «اسکار کوالیفای» بودن جشنواره هم کشیده شود و برخی با آکادمی برای لغو آن مکاتبه داشته باشند؟
هنوز دراین زمینه مطمئن نیستیم و چیزی هم اعلام نشده است، اما این افراد آنقدر نامتعادل و بی معرفت هستند که دست به چنین اقدامی هم بزنند!
* از نظر تنوع آثار حاضر در جشنواره، یکی از بهترین دوره ها را شاهد بودیم و جالب این که بعضی از فیلمسازان خودشان معترف هستند که در این دوره از جشنواره سخت گیری در زمینه ممیزی ها بسیار کم رنگ بوده و آثاری را در جشنواره دارند که اساسا در دوره های قبل نمی توانستند به جشنواره راه پیدا کنند! از نظر جریانی چرا زمانی که مدیریت سینمای ایران به دست گروهی می افتد که اتفاقاً بیشتر متهم به ممیزی و سانسور هستند، با دایره بازتری در برخورد با آثار مواجه هستیم و اساساً اتفاق متفاوتی رخ می دهد؟
معتقد نیستم در این دوره سخت گیری ها کمتر یا زیادتر شده، اما ایمان دارم اگر تنوع در سینمای ایران اتفاق بیفتد، فضا بازتر می شود. وقتی شما مجموعه ای از فیلمهای تلخ داشته باشید، ناگزیر به جان آنها می افتید تا تعدادشان را کم کنید. اگر همه سینمای ایران کمدی باشد، صدای همه بلند می شود. وقتی همه فیلمها شبیه کارهای اصغر فرهادی شود، حتی دوست داران اصغر فرهادی هم معترض می شوند.
در این دوره از جشنواره فیلم کوتاه، اتفاقی که افتاد این بود که همه سلایق در کنار هم حضور داشتند و مجبور نبودیم فیلمی را به سبب فضای غالب آثار، محدود نماییم. من پیشتر هم این نکته را مطرح کرده ام که گاهی فیلمها نه به سبب آنچه می گویند، بلکه به سبب مجموعه ای از آثار دیگر که در بین شان قرار می گیرند، با ممیزی و محدودیت مواجه می شوند. ما سال جاری مجبور نبودیم فیلمی را به سبب مجموعه آثار، ممیزی یا حذف نماییم. این گونه نبود که مثلا نگران شویم که وای سال جاری چقدر فیلم در رابطه با خودکشی داریم. بنایی هم نداشتیم که در رابطه با خودکشی حتما فیلمی داشته باشیم یا نداشته باشیم. ما صرفا به دنبال تنوع ژانر بودیم و بالطبع فضا برای طرح مضامین متفاوت تر فراهم گردید. در این شرایط فیلمی هم که در رابطه با خودکشی بود به سادگی در جشنواره حضور داشت، چون که قرار نبود در کنار آن ما ۴۰ فیلم دیگر در رابطه با خودکشی ببینیم!
* اجازه دهید یک سوال صریح بپرسم؛ مهدی آذرپندار شناسنامه مشخصی در فضای رسانه دارد و عده ای هنوز هم او را برخاسته از «رجانیوز» می دانند که زمانی دیدگاه های تند و تیزی داشته است. همین مهدی آذرپندار امروز دارد جشنواره ای برگزار می نماید که ویترین بسیار متنوعی دارد و انگار از آن خاستگاه سخت گیرانه ای که نسبت به مضامین فیلمها داشت، فاصله گرفته است. شاید زمانی که دست به قلم بودید، بعضی از این فیلمها از زیر تیغ نقد شما جان سالم به در نمی بردند، اما امروز که بر کرسی مدیریتی نشسته اید، بستری را فراهم نموده اید برای دیده شدن همین فیلمها. آیا تفاوت نگاهی داشته اید؟
قطعاً نه. اول این که اگر سر جمع نگاه کنید، تعداد فیلمهای سیاه در این دوره از جشنواره، اساسا کمتر از دوره های قبل شده است. از طرف دیگر، هر آن چیزی که در حوزه جسارت های اخلاقی تعریف می شود، با حساسیت هیأت انتخاب مواجه بوده است. حساسیت های دیگری هم وجود داشت که صراحتاً در نشست خبری به آنها اشاره کردم. آنچه بعنوان ترکیب نهایی روی پرده رفته است، شاید در بعضی از اجزا، نکاتی داشته باشد اما پیشنهاد می کنم برای ارزیابی محتوایی جشنواره سال جاری، معدل آثار را مدنظر قرار دهید. وقتی ما شعار «تنوع ژانر» دادیم، طبیعتاً پای آن ایستاده ایم. بالاخره دفاع مقدس و کمدی و این ها صرفا بخشی از ژانرها هستند و در کنار آنها کارهای رازآلود و یا حتی فانتزی هم می تواند قرار بگیرد. مثلا برای ژانر وحشت، امکان دارد یک کار کمی خشونت بالایی هم داشته باشد.
اما در رابطه با مهدی آذرپندار؛ من از زمان رجانیوز تا امروز، هر جا که صحبت کرده ام، موضع من این بوده که سینمای آمریکا را -فارغ از مضمونش- می توانیم الگو قرار دهیم. معتقدم سینمای آمریکا، دیرپاتر از خود آمریکاست، چونکه بر روی شانه تجربیات بشری سوار است. شاید ما در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، مسیر را اشتباهی به سمت سینمای اروپا رفتیم، اما باید به سبک و مدل داستان گویی، قهرمان پردازی و احترام به مخاطبی که در سینمای آمریکا شاهد می باشیم، بازگردیم. منظورم جنس این سینماست که حتی نمونه آنرا در سینمای هند هم شاهد می باشیم. نگاهی که این سینما به مخاطب دارد، بسیار اهمیت دارد و این نگاهی که امروز دارم، چیزی نیست که با مواضع روز گذشته من در تناقض باشد.
ژانر، اساساً از سینمای آمریکا و هالیوود می آید و با نگاه به «مخاطب» تعریف می شود. این که فیلم کوتاه را به سمتی ببریم که یک بسته بندی مناسب برای عرضه به مخاطب داشته باشیم، تناقضی با آنچه که سابق بر این می گفتم، ندارد. این مسیر درست تری است که آینده اش برای سینمای ایران هم می تواند مفیدتر باشد. اصلاً سوال اساسی من اینست که چرا سینمای ما اینقدر باید رئال باشد؟ من معتقدم در همین شرایط امروز جامعه ایران، هنوز نقاط امیدواری بسیاری وجود دارد و احتمالا برخی فیلمسازها این موضع من را قبول ندارند پس می گویم بیایید در نقطه دیگری با هم صحبت نماییم، اصلاً چرا باید اینقدر رئال فیلم بسازیم؟
من از زمان رجانیوز تا امروز، هر جا که صحبت کرده ام، موضع من این بوده که سینمای آمریکا را -فارغ از مباحث مضمونی اش- می توانیم الگو قرار دهیم. معتقدم سینمای آمریکا، دیرپاتر از خود آمریکاست، چونکه بر روی شانه تجربیات بشری سوار است. شاید ما در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، مسیر را اشتباهی به سمت سینمای اروپا رفتیم، اما باید به سبک و مدل داستان گویی، قهرمان پردازی و احترام به مخاطبی که در سینمای آمریکا شاهد می باشیم، بازگردیم * اتفاقاً یکی از خصوصیت های فیلمهای سال جاری جشنواره این بود که یکی دو فیلم خیلی تندوتیز، با زبان و لحن کاملاً فانتزی سراغ سوژه های خود رفته بودند.
بله دقیقا. اتفاقاً فضای ژانر است که فضا را برای بیان حرف های متفاوت، بازتر می کند. وقتی همه چیز رئال برگزار می شود، طبیعتاً مدیر هم باید فیلم شما را رئال و در تناسب با حقیقت جامعه قضاوت کند. در چارچوب رئال، حرف های یک فیلم خیلی یک به یک تحلیل و تفسیر می َشود. اما وقتی به فضای فانتزی می روید و یا در چارچوب کمدی حرف های سیاسی می زنید، حتما مواجهه با آن هم متفاوت خواهد بود. بخصوص که ما تاکید کرده بودیم با فضای جسارت های اخلاقی سفت و سخت برخورد می نماییم اما فضا را برای جسارت های سیاسی بازخواهیم کرد. فکر می کنم این اتفاق در جشنواره سال جاری افتاد.
ناراحت می شوم از این که وقتی به همین فیلمسازانی که در اعتراض به جشنواره استوری زده اند، می گوئیم بیایید و فیلمی در رابطه با همین اتفاقات اخیر بسازید، اصلاً نمی دانند چه باید بگویند! این اتفاق عجیبی است که در رابطه با بسیاری از اتفاقات سیاسی ما که فیلمسازان در رابطه با آنها استوری هم می گذارند، ما هیچ فیلم سیاسی ای نداریم!
به عنوان دبیر جشنواره، دستم بسته بود که فیلم سیاسی در جشنواره داشته باشم، از بس که فیلم سیاسی نداریم. از آن طرف می بینیم تعداد زیادی فیلم در رابطه با خیانت زن و شوهری و ال جی بی تی و سوژه هایی از این جنس داریم. اگر ما فیلم سیاسی با رویکرد های مختلف بسازیم، به نظرم اتفاقات درست تری رخ می دهد. من پای این ایده ایستاده ام که باید فضای سیاسی را بازتر نماییم اما پای اصول اخلاقی سفت و سخت بایستیم. در همین دوره هم فکر می کنم پای مسائل اخلاقی ایستاده ام و تشکر می کنم از هیأت انتخاب که این ایستادگی را انجام دادند.
* چون خیلی صریح در رابطه با همه حواشی جشنواره صحبت کردید، به این ابهام هم پاسخ دهید؛ در رابطه با ترکیب میهمانان و مخاطبان حاضر در سالن های جشنواره این شائبه از جانب برخی عنوان شد که طیفی از مخاطبان به صورت جهت دار به سالن ها آمده بودند و حتی در چارچوب کنایه آمیز فضای جشنواره فیلم کوتاه سال جاری را با فضای جشنواره عمار قیاس می کردند؛ صراحتاً می خواهم بدانم ستاد برگزاری جشنواره سال جاری در رابطه با ترکیب مخاطبان حاضر در سالن های نمایش، دخل و تصرفی داشته است؟
هیچ آدم غیرسینمایی و غیررسانه ای به جشنواره دعوت نکردیم. از سوی دیگر اما اگر بعضی از اهالی سینما این تصور را دارند که اگر کسی ریش دارد، پیراهنش را روی شلوار می اندازد، یا روسری اش عقب نرفته، نمی تواند مخاطب سینما باشد، آنها هستند که باید تصور خویش را اصلاح کنند. در این جشنواره همه طیف ها و همه سلایق، با پوشش های مختلف در صف سالن سینما بودند. تاکید می کنم بعنوان ستاد برگزاری، به هیچ عنوان افراد غیرسینمایی را به جشنواره دعوت نکردیم. اما قرار نیست عده ای تصور کنند، سینما فقط متعلق به آن هایی است که سیگار می کشند و روسری شان را کمی عقب نگه می دارند. برای دریافت و درک این دوستان از سینما و مخاطبان سینما، متأسفم. معتقدم سینما برای همه افرادی است که با تفکر مختلف، فیلم دیدن و فیلم ساختن را دوست دارند. در جشنواره سال جاری شاهد حضور طیف های مختلف مخاطبان بودیم که فصل مشترک آنها عشق به سینماست و همه آنها برای ما محترمند.
* در ایام ابتدایی جشنواره احساس می شد، فضای حاکم بر پردیس ملت، کمی امنیتی است. مشخصاً در رابطه با این مساله هم توضیح دهید که آیا این دوره از جشنواره با حساسیت امنیتی خاصی از جانب نهادهای مسئول مواجه بوده است؟
درباره این که فضا امنیتی بوده است باید مصداقی صحبت نماییم که برپایه چه نشانه هایی چنین حسی به وجود آمده است. تنها موردی که در جشنواره سال جاری داشتیم، ورودی ایکس ری بود که فکر می کنم دلیل استقرار آن هم برای همه مشخص است. اگر از جانب برخی دوستان می گفتند این جشنواره دارد برگزار می گردد تا نشان دهد همه چیز عادی است، از این طرف ما می گوئیم بالاخره نگرانی هایی هم وجود داشت و تمهیداتی مانند ورودی ایکس ری این امکان را می داد تا شرایط جشنواره بیشتر تحت کنترل باشد. در غیر از این مورد، فضای داخلی جشنواره به هیچ عنوان امنیتی نبود و فکر می کنم اگر موردی اتفاق می افتاد، حتما انعکاس بیرونی هم پیدا می کرد. ما قول داده بودیم فضای جشنواره امنیتی نباشد و به نظرم همین گونه هم بود.
عکس های گفتگو از صبا اقرلو است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب