شلیک مرگبار به دروازه ی آمریکا و انگلیس در جام جهانی
کیت هنری: یک پژوهشگر ادبیات با اشاره به این که در فضای رقابت های ورزشی، استعاره ای شکل گرفته که مبتنی بر حماسه و جنگ و کشتار است، به یادآوری چند نکته درباب جام جهانی پیش رو پرداخت.
اسماعیل امینی - شاعر و مدرس دانشگاه - در یادداشتی که با عنوان «شلیک مرگبار به دروازهی تیم مهمان» در اختیار ایسنا قرار داده، به این مساله پرداخته و نوشته است: «گزارشگر ورزشی با هیجان تمام می گوید: با این گل، تیم میزبان تیر خلاص را به حریف شلیک می کند.
با حیرت از خودم می پرسم: مگر مسابقهی ورزشی صحنهی جنگ یا تیرباران است؟ کمی که می گذرد به خودم دلداری می دهم که لابد این جمله در حالت واکنش هیجانی به زبان گزارشگر آمده است. اما وقتی جمله هایی دیگر از این دست را در گزارش های دیگر می شنوم، به نظرم می رسد که در فضای رقابت های ورزشی، استعاره ای شکل گرفته که مبتنی است بر حماسه و جنگ و کشتار:
- تیم حریف از این حمله جان سالم به در برد.
- مهاجم چند بازیکن را محو کرد.
- توانست مدافعان رقیب را آزار بدهد.
- شلیک مرگبار به دروازهی تیم میهمان.
- ببینید چه بلایی سر خط دفاعی آورد!
- با این حمله میدان مسابقه را به آتش کشید.
- تیم از نظر روحی فرو پاشیده است.
- تیم حریف را در هم کوبید.
- تیم میهمان را تحقیر کرد.
- اشک رقیب را درآورد.
-دروازهی تیم میزبان را شخم زد.
چه تصوری از رقابت و مسابقه در ذهن مدیران و فعالان حوزهی ورزش است که پیروزی در مسابقه را با اسطوره های حماسی و استعاره های جنگ و ستیز، بیان می کنند؟ این سطرها را که از لابلای سرودهایی که در زمان پیروزی ورزشکاران پخش می شود یادداشت کرده ام، ببینید:
مثل سیاوش تنها بگذر از این آتش ها (آیا رقابت ورزشی آزمون پاکی و ناپاکی ورزشکاران است؟ یعنی پیروزی معادل پاکی و شکست معادل ناپاکی است؟)
خوابند رقیبانم خاکند حریفانم زین خیل کم و بسیار بیدار نمی بینم (همیشه که ما برنده نیستیم پس اگر ورزشکار ما باخت، یعنی خواب بوده و خاک بوده است؟)
حکم اهوراست به اهریمنان پارسیان تا به ابد قهرمان (اهورا و اهریمنان در رقابت ورزشی! یعنی پارسیان، اهورایی اند و حریفان، اهریمنی هستند؟ و عجیب اینکه اهورا حکم قهرمانی ابدی پارسیان را به اهریمنان ابلاغ کرده است!)
گر به میان آیدمان آبرو کیست که بتواندمان روبه رو؟ (آیا برد و باخت در رقابت ورزشی با آبروی ورزشکاران یا طرفداران شان مرتبط است؟)
باید که در هیاهو گل کرد چون سیاوش ققنوس می توان شد در شعله های آتش ( واقعاً این اساطیر و مفاهیم حاصل از تداعی آنها نظیر چه ربطی دارد به بازی های ورزشی؟)
**
به یاد می آورم در دههی شصت، تیم ملی فوتبال، در مقابل تیم کویت پیروز شده بود. یکی از روزنامه ها با هیجان در تیتر اولش نوشته بود: پیروزی ایمان بر دلارهای نفتی.
حالا که در این دورهی جام جهانی با کشورهایی هم گروه شده ایم که رقیبان سیاسی و تاریخی مان هستند و زمینهی اینگونه حماسه پنداری ها بسیار مساعدتر از همیشه است، این چند نکته را یادآوری می کنم:
پیروزی در مسابقهی ورزشی، البته سبب خوشی و افتخار است اما حماسه نیست، غرورآفرین هم نیست، برای اینکه غرور از صفات ناپسند است.
شکست در مسابقه نیز سبب سرافکندگی و تحقیر نیست و بسیار طبیعی است.
رقیب ورزشی و حریف مسابقات، دشمن نیست و نباید با الفاظ جنگی، تعابیر اهانت آمیز و رجزخوانی حماسی، فضای دوستی و همدلی در میدان های ورزشی مخدوش شود.
رویارویی ورزشکاران به مفهوم رویارویی کشورها و نظام های حکومتی نیست و هیچ ورزشکاری نمایندهی نظام حکومتی کشور خود نیست. بدین سبب شکست و پیروزی ورزشکاران نیز به شکست و پیروزی نظام های حکومتی در مجادلات سیاسی ربطی ندارد.
بر همین سیاق، رقابت ورزشی به پیشینهی تاریخی، اساطیری، ملیت، نژاد و نمادهای غیر ورزشی دیگر ربطی ندارد و گسترش دادن دامنهی پیروزی و شکست در میدان مسابقه به عرصه های دیگر، کار خردمندانه ای نیست، بااینکه خیلی شور و هیجان دارد و غوغا می کند.»
منبع: كیت هنری
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب