ArtKit کیت هنری
تحلیلی بر یك رویداد؛

رونق اقتصاد هنر رونق هنر نیست، برنده حراج میلیاردی تهران كیست؟

رونق اقتصاد هنر رونق هنر نیست، برنده حراج میلیاردی تهران كیست؟ به گزارش كیت هنری سعید فلاح فر هنرمند و منتقد حوزه تجسمی ضمن نقد برخی تحلیل های عرضه شده درباره فروش میلیاردی آثار در حراج تهران، بر ضرورت بازتعریف نسبت اقتصاد و هنر تاكید نمود.



به گزارش كیت هنری به نقل از مهر، سعید فلاح فر هنرمند عكاس و كارشناس حوزه هنرهای تجسمی در چارچوب یادداشتی، درباره اقتصاد هنر و نسبت هنر با اقتصاد و مقولاتی در رابطه با این مفهوم همچون اقتصاد گالری داری و حراج تهران پرداخته است.
متن این یادداشت تحلیلی را در ادامه می خوانید؛
می پرسند اگر اثری از منیر فرمانفرمایان سه میلیارد تومان ارزش دارد، آینه كاران (برای قاب های آینه كاری سنتی در معماری های معاصر و تاریخی) باید چقدر دستمزد بگیرند؟! باید گفت این سوال، علیرغم شكل حق به جانب و مستدلی كه دارد، اساساً توقع و پرسش غلطی است كه از عدم آشنایی به مبحث و ناآگاهی از اقتضائات هنر و تجارت نشأت می گیرد.
متأسفانه باید باور كرد كه منافع عده ای، چه از جانب هنر و چه از جانب اقتصاد، در سایه تاریك ترویج این كج فهمی ها و عدم شفافیت ها تأمین می شود، عده ای كه فریبكارانه برای حركت مهره شطرنج، تاس می ریزند.
اهالی اقتصاد و هنر از هم شناخت دارند؟
قاعده ورود به موضوعات، تركیبی و بینارشته ای است؛ اگر قرار بر پرداختن به «اقتصاد هنر» باشد، باید به دو مقوله كاملاً تخصصی و شیوه تحلیلی رابطه ها مسلط بود. اول اقتصاد و دوم هنر و بالاخره چیستی و چگونگی رابطه بین این دو. به نظر می آید مشكل از همین بحث ساده آغاز می شود. اهالی اقتصاد با هنر و چرایی و چگونگی و چیستی آن آشنا نیستند و اهالی هنر با درك اقتصاد كلان و مقتضیات و جزئیات آن.
باید اعتراف كرد هنوز در فرهنگ ایرانی، زبان مشتركی برای این دو پیدا نشده است. هیچكدام به درستی دنیای دیگری را درك نكرده و حتی به درستی نتوانسته اند تصور كارآمدی از الگوی برد برد برای طرفین و حتی ماهیت سود آن دیگری داشته باشند.
هنرمندان در شیوه های نگارخانه داری و حقانیت سهم نگارخانه ها از منافع مادی و معنوی تردید دارند و نگارخانه ها تلاش می كنند با ترفندهایی از این حق دفاع كرده و هنرمندان را در جهت منافع خود كنترل كنند
اختلاف شیوه های نگارخانه داری در ایران با نمونه های غربی كه سابقه طولانی تری در اقتصاد هنر دارند از همین مهم ناشی می شود، تا جایی كه به صورت كلی نمی توان مجموعه پیوسته ای از هنرمند و نگارخانه داری را در ایران سراغ گرفت. هنرمندان در شیوه های نگارخانه داری و حقانیت سهم نگارخانه ها از منافع مادی و معنوی تردید دارند و نگارخانه ها تلاش می كنند با ترفندهایی از این حق دفاع كرده و هنرمندان را در جهت منافع خود كنترل كنند.
به نظر می رسد این رابطه به مبارزه ای پنهان تبدیل گشته و حاصل آن تخطی خیلی از وظایف حرفه ای و اخلاقی است. بدیهی است در این میان آنچه كه مورد بی مهری قرار می گیرد نسبت هنر است با اقتصاد و موقعیت هنرمند و تاجر و… نسبت به دیگری و نسبت به دیگران. در نتیجه فضای فرهنگی هنری معدود نگارخانه ها و انگیزه های فرهنگی هنری هنرمندان ناگهان از اوایل دهه هشتاد به سمت اولویت فروش و ثروت و شهرت و…، تغییر جهت می دهد بی آنكه قواعد و فرهنگ مشاركت، قانون و موضوعات حقوقی و… با این سرعت تغییر كرده باشند. نمونه ساده آن برخورد دوگانه شهرداری با نگارخانه های فعلی به بهانه وضعیت تجاری و مسكونی ساختمان نگارخانه ها است.
جای خالی پایبندی به تعهدات ذاتی
نمونه دیگر، معافیت های مالیاتی بود كه به نگارخانه های دهه هفتاد تعلق می گرفت (كه بیشتر تمایل به عرضه آثار هنری داشتند تا فروش). اما این معافیت همچنان در نگارخانه هایی كه بر وجه اقتصادی «اقتصاد هنر» تمركز كرده و حتی مبالغ فروش خویش را تبلیغ می كنند، مورد توقع نگارخانه داران است یا هنرمندانی كه بدون هزینه های امروزی در نگارخانه های دهه هفتاد نمایشگاه برپا می كردند و امروزه توقع فروش های افسانه ای اما با همان شرایط مجانی قبلی دارند. در این میان گویا هیچكدام هم به تعهدات ذاتی و بدیهی خود پایبند نیستند.
سوتفاهمات در حوزه اقتصاد هنر در حراج تهران به اوج می رسد؛ منتقدان هنری از كیفیت های هنری و تناسب آن با قیمت های حراج گلایه می كنند، هنرمندانی كه از الزامات تجارت بی خبر هستند و یا حداقل آنرا در مبحث اقتصاد هنر مجاز نمی دانند، به قیاس كیفی و ریالی آثار خود با آثار حراج می پردازند و حق به جانب از رابطه های موجود بهانه ای برای ناامیدی و خشم پیدا می كنند
سوتفاهمات در حوزه اقتصاد هنر در حراج تهران به اوج می رسد؛ منتقدان هنری از كیفیت های هنری و تناسب آن با قیمت های حراج گلایه می كنند، هنرمندانی كه از الزامات تجارت بی خبر هستند و یا حداقل آنرا در مبحث اقتصاد هنر مجاز نمی دانند، به قیاس كیفی و ریالی آثار خود با آثار حراج می پردازند و حق به جانب از رابطه های موجود بهانه ای برای ناامیدی و خشم پیدا می كنند. مخاطب های عام هم در انتخاب معیارهای اقتصادی و ارزش های هنری و هنرمند سردرگم شده و سرانجام به چاره ساده مقایسه صفرهای قیمت بسنده می كنند.
كم نیستند كسانی كه با بی اطلاعی از هنر و اقتصاد و اقتصاد هنر تصورات نادرستی از سرمایه گذاری در این بازار پیدا كرده و می كنند. عجیب نیست كه مدیران فرهنگی و اقتصادی هم رفتاری مشابه همین مخاطب ها داشته باشند كه دارند. ازاین رو مثلاً سهم نفوذ و نظارت یا برائت و حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از یك سو و وزارت صنعت، معدن و تجارت یا اتاق بازرگانی و…، انجمن های حرفه ای و صنفی و… از جانب دیگر برای هیچكدام معلوم نیست.
هنرمندان و هنردوستان فارغ از بازار و تجارت، مسحور اعداد ظاهراً نجومی حراج می شوند و سرمایه گذارها و سلبریتی های ورزشی و سینمایی و… مقهور منتقدان سفارشی و چرخه طراحی شده دلال های بزرگ تر. منتقدان مستقل اما ناآشنا با اعداد بزرگ بانكی، از تحسین ها و تمجیدهای نامتناسب آثار و قیمت ها ابراز نگرانی می كنند و آنها كه بیرون حراج ایستاده اند، حسرت سهم از دست رفته را می خورند.
منتفع و متضرر كیست؟
اما «پول» قوانین خویش را دنبال می كند باآنكه عده ای گمان كنند این پولی است كه مستقیم و غیرمستقیم وارد چرخه فرهنگ و هنر می شود یا عده ای بی اطلاع از ترفندهای مرسوم بازار، گمان كنند هر اثر هنری دیگری می تواند جای یكی از این آثار فروخته شده باشد. بعید نیست هر كدام از این دو سوی رابطه، دیگری را منتفع بزرگ تر و یا متضرر بزرگ تر بداند. هر كدام گمان كند كه به دیگری باخته و یا از دیگری برای منافع خود در حد توان سود برده است.
اما در تحلیل های غالب بیرونی كمتر می توان به تحلیل مبتنی بر تساوی برد برد برخورد. فعلاً این رابطه خصوصاً با عملكرد ضعیف و گاه جانبدارانه رسانه ها منشأ انواع سو تفاهمات غیرقابل اثبات و غیرقابل نفی است.
به عنوان نمونه ای برای تحلیل های رایج در این فضای پرتردید؛ فروش اولین دوره حراج تهران در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ به دو میلیارد و یكصد و پنجاه میلیون تومان رسید. این عدد برای یازدهمین حراج و تیر ماه سال ۱۳۹۸ به چهل و دو میلیارد و دویست میلیون تومان می رسد. در یك قیاس ساده آنچنان كه در چندین منبع هم اعلام شده است این اتفاق یعنی بیشتر از بیست و یك برابر رشد در اقتصاد هنر كشور.
نكته اول اینكه، انتساب خام این ارقام به اقتصاد هنر چندان ساده و صحیح نبوده و میزان تحقق آن نیاز به تحقیقات دقیق و دراز مدت دارد. بخش مهمی از این ارقام اصولاً خارج از هنر و اقتصاد واقعی هنر رد و بدل شده اند. بخشی هم حاصل جابجایی از بازارهای كوچك تر به سمت بازار بزرگ تر است كه عملاً مغایر تعبیر رشد به حساب می آید.
قسمتی از این مبالغ گردش داخلی داشته و الزاماً به مفهوم رونق واقعی نیست. از طرفی مثلاً با احتساب نرخ هفتصد و پنجاه هزار تومانی سكه تمام بهار آزادی در سال ۱۳۹۱ در قیاس با نرخ چهار میلیون و پانصد هزار تومانی سكه تمام بهار آزادی در سال ۱۳۹۸ و كاهش شدید ارزش ریال، به تناسب دیگری می رسیم كه نه رشد بیست و یك برابری حراج را تأیید می كند و نه آن باغ سبز سرمایه گذاری سودآور در این تجارت نوپا را. ضمن اینكه ورود به این بازار برای همه مقدور نیست و چنانكه در بازارهای موازی غربی رایج است، تضمینی بر تداوم این ارقام، خارج از حراج فعلی تجربه نشده است.
برخی بنا به علل و انگیزه های مختلف شخصی و جناحی و صنفی و گروهی و… علاقمند هستند تا اقتصاد هنر را مستقیماً مربوط به شاخصه اصل خالص هنر و جامعه هنرمندان تفسیر كرده و رونق اقتصاد هنر را برابر یا حداقل سمبل رونق هنر فرض كنند!
در سویی دیگر از این ماجرای نه چندان ساده؛ برخی بنا به علل و انگیزه های مختلف شخصی و جناحی و صنفی و گروهی و… علاقمند هستند تا اقتصاد هنر را مستقیماً مربوط به شاخصه اصل خالص هنر و جامعه هنرمندان تفسیر كرده و رونق اقتصاد هنر را برابر یا حداقل سمبل رونق هنر فرض كنند تا بدین سان هم از مواهب مالی برخوردار شوند و هم جامه فرهیختگان به تن، از این نمد كلاهی به سر كنند.
هنوز به درك اقتصاد هنر نرسیده ایم
این منظر مهمترین و مشخص ترین سندی است كه ثابت می كند جامعه ایرانی؛ چه در بخش اقتصاد، چه در بخش فرهنگ و هنر، چه در بین اهل فن و چه در بین مخاطب عام، هنوز به درك كاملی از تقاطع حیاتی اقتصاد و هنر و مقتضیات آن، زیر عنوان «اقتصاد هنر» نرسیده است.
به نظر می رسد فارغ از همه زنده بادها و مرده بادها، دور از همه سهم خواهی از پیروزی ها و نفی تردامنی های شكست؛ عرضه تعریفی دور از توهمات و تصورات شخصی و البته مبتنی بر حقیقت و واقعیت و پیراستن پر از وسواس آن از همه مناسبات نامربوط سیاسی و… نخستین گام برای رهایی از این وضعیت دشوار خواهد بود.

1398/04/28
11:41:30
5.0 / 5
4218
تگهای خبر: برند , رسانه , سینما , طراحی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۵
ArtKit کیت هنری
artkit.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كیت هنری محفوظ است

كیت هنری

کیتهای هنری